تا خدا نام تو را برد غزل زیبا شد
نوبت صبح رسید و شب من فردا شد
قطره ای بود دلم خسته و مردابی و گنگ
از نفسهای مسیحایی تو دریا شد
آنقدر سبز وزیدی که در آغاز بهار
پنجمین فصل خدا روی زمین پیدا شد
ای دلیل همه ی چلچله ها ! آبی من!
آمدی و گل سرخ غزلم معنا شد
نام تو باعث روییدن گلهای بهار
چشم تو نقطه ی پایان شب یلدا شد